مبحث هوش هیجانی را به ترتیب بخوانید:
- قسمت اول: هوش هیجانی چیست و چرا مهم است؟
- قسمت دوم: هوش هیجانی: پایان افسانه قلب یا مغز
- قسمت سوم: تشخیص هوش هیجانی
- قسمت چهارم: چگونه هوش هیجانی را افزایش دهیم؟
«مدیران عامل به خاطر هوش و تخصصشان استخدام میشوند و به خاطر کمبود هوش هیجانی اخراج میشوند.»
دانیل گلمن
لحظهای که کاش نبود...
هوش هیجانی
حتی سالهای بعد هم آن لحظه را به یاد میآوریم؛ لحظهای بحرانی که تصمیمی گرفتیم یا کاری کردیم که پیآمدهای ویرانگر آن، هنوز، پس از سالها گریبان ما را رها نمیکند؛ «کاش آنروز مرخصی میگرفتم و سر کار نمیرفتم... کاش آن روز یک ساعت و یا حتی، یک دقیقه زودتر از خانه بیرون میزدم... کاش آن روز او را نمیدیدم... ای کاش میتوانستم آن یک روز را، نه، فقط آن یک دقیقه را از زندگیم حذف میکردم...»
هوش هیجانی چیست؟
- هوش هیجانی یعنی مجهز شدن به تواناییهایی که در نتیجه آن گفتوگوی بالا را با خود نداشته باشیم.
در سه شماره گذشته، در بحث مربوط به هوش هیجانی، تلاش کردم که به تاریخچه، تعریف و مولفههای هوش هیجانی اشاراتی داشته باشم. در این شماره سعی میکنم که به راههای تقویت هوش هیجانی بپردازم. مانند سایر مهارتها، یادآوری میکنم که اگر به دنبال «10 روش افزایش هوش هیجانی» هستید، خواندن این مقاله را رها کنید. اینترنت پر است از اینگونه نوشتهها. به جای آن تلاشم بر این خواهد بود که با توجه به مطالبی که در شمارههای قبل گفتم، به راههایی اشاره کنم که میتوانید هوش هیجانی خود را بسنجید و اگر ضروری است برای تقویت آن کار کنید.
هوش هیجانی، ذاتی یا اکتسابی...
برخلاف هوش عمومی که ذاتی است و در طول زمان تغییرات کمی میکند، هوش هیجانی یادگرفتنی است و با تمرین میتوانیم سطح آن را افزایش دهیم. درست است که هیجانات ما از اعماق مغز میآیند و بسیار هم قوی هستند، اما بخش جدید مغز، کرتکس نیز به انواع امکانات مجهز است و اگر قصد آن را داشته باشیم و حاضر باشیم هزینه آن را هم بپردازیم - صرف وقت و انرژی برای آگاهی و تمرین- میتوانیم صلاحیتهای مربوط به هوش هیجانی را یاد بگیریم و در زندگی از آنها استفاده کنیم. یادگیری زمانی شروع میشود که احساس کنیم که به چیزی نیاز داریم یا چیزی باید در درون ما تغییر کند.
سطح هوش هیجانی ما نشاندهنده سطح پیشرف ما در کار و زندگی است. امروزه معلوم شده است، تنها داشتن تخصص و اطلاعات فنی در مورد شغل و یا امکانات مناسب، برای یک کار یا زندگی موفق کافی نیست. باید بتوانیم با استفاده از هوش هیجانی با خود و احساسات خود کنار بیاییم، احساسات دیگران را درک کنیم و بتوانیم با همدلی با آنها ارتباط موثر برقرار کنیم. تحقیقی نشان داده است که فروشندگانی که در هوش هیجانی نمره بالایی داشتهاند به طور متوسط 91 هزار دلار نسبت به سایر فروشندگان درآمد بیشتری داشتهاند. امروزه بسیاری از شرکتها و مدیران پیش از استخدام نیروی کار، از آزمونهایی برای برای پی بردن به سطح هوش هیجانی داوطلبان استفاده میکنند و در شرایط برابر به لحاظ فنی، بدون تردید داوطلبی را استخدام میکنند که از سطح هوش هیجانی بالاتری برخوردار باشد. تقویت هوش هیجانی، نه تنها میتواند باعث ارتقای موقعیتهای شغلی و اجتماعی ما شود بلکه در ایجاد و افزایش احساس رضایت و لذت از زندگی نیز نقش مهمی بازی میکند.
مطابق روال معمول در مورد مهارتهایی که تا کنون به آنها پرداختهام، توصیه میکنم برای مدیریت هیجانات و احساسات خود و کنترل استرس و اضطراب، از مدیتیشن یا آرامسازی و ذهنآگاهی استفاده کنید. کنترل استرس میتواند به افزایش هوش هیجانی کمک کند و در عین حال تقویت هوش هیجانی نیز به نوبه خود به مدیریت بهتر استرس کمک میکند.
هوش هیجانی ما در چه سطحی است...
برای تقویت هوش هیجانی خود میتوانیم کارهایی انجام دهیم. اما پیش از همه باید بدانیم که به لحاظ هوش هیجانی در چه وضعیتی قرار داریم. برای سنجش سطح هوش هیجانی ما راهکارهایی وجود دارد.
در قسمت سوم مبحث هوش هیجانی- در شماره قبل- توضیح دادم که دانیل گلمن و ریچارد بیاتزیس و کنت ری مدل ECI را برای سنجش سطح هوش هیجانی ارائه کردهاند که نسخه دوم این مدل اکنون با عنوان ECI2.0 در دسترس است. آنها معتقدند که برای تشخیص هوش هیجانی باید ببینیم که شایستگیهای تشکیلدهنده آن یعنی خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مهارتهای اجتماعی و زیرمجموعههای آنها، در زمانهای مختلف و به شکلهای مناسب و با تواتر کافی جهت تاثیرگذاری بر موقعیتها از فرد بروز کند. به عبارت دیگر، هر کدام از این صلاحیتها و البته هجده زیرشاخه آنها، هر چقدر بیشتر و در موقعیتهای گوناگون در فرد بروز کند، او دارای هوش هیجانی بیشتری است.
برای شروع میتوانید به آن صلاحیتها و زیرشاخههای آنها رجوع کنید و ببینید که کدامیک از آنها در شما بیشتر است و در کدامیک ضعف دارید. این خودارزیابی میتواند به شما دیدی کلی از وضعیت هوش هیجانی شما ارائه کند. سپس با بهرهگیری از کتابها و مقالاتی که در این زمینه وجود دارند، به کاوشی در درون خود بپردازید و ببینید که چگونه میتوانید سطح هوش هیجانی خود را بالا ببرید.
یکی از راههای که میتواند در این راه به شما کمک کند، نوشتن حالات هیجانی است. نوشتن باعث میشود که هم دایره لغات هیجانی خود را گسترش دهید و برای هر احساس نام درست را به کار ببرید و هم نوعی تمرین است برای بیان شفاف خود که یکی از نشانههای مهم هوش هیجانی است . دفترچه خاصی برای این کار تهیه کنید و در آن حالتهای هیجانی و احساسی مهمی که در طول شبانه روز در شما پدیدار می شوند و یا در روابط خود با دیگران برمیخورید در آن یادداشت کنید. در یک دورهای خاص، مثلا هر دو روز یکبار به آن مراجعه کنید و حالات احساسی خود را با معیارها و صلاحیتهای هوش هیجانی که در شماره قبل برشمردم بسنجید. این کار به شما کمک میکند که کم کم به حالات هیجانی خود و احتمالا دیگران آگاه شده درمورد هیجاناتی که داشتهاید فکر کنید و از هیجانات منفی دوری کنید. ضمن آن که، نفس نوشتن حالات هیجانی، نوعی تخلیه بار هیجانی منفی محسوب میشود. تحقیقات نشان داده است در میان افرادی که همزمان از کار خود اخراج شده بودند، کسانی که حالات هیجانی خود را یادداشت میکردند، زودتر از دیگران توانستند شغل دیگری بیابند.2
آزمونهای سنجش هوش هیجانی...
یکی دیگر از راههایی که میتوانید از سطح هوش هیجانی خود مطلع شوید، انجام تستهای ویژه این کار است. از آزمونهای مختلفی در جهان برای سنجش هوش هیجانی استفاده میشود. اغلب این تستها بر اساس مطالعات و پیشنهادهای اندیشمندانی که در بالا از آن ها نام بردم ساخته شدهاند. برخی از این تستها در ایران هم وجود دارد. برخی سایتهای ویژه تستهای روانشناختی این خدمات را ارائه میکنند. از جمله آزمونهایی که در ایران هم موجود هستند میتوانم از آزمون بار-ان (Bar-an)3 نام ببرم که پانزده مولفه هوش هیجانی مانند خوآگاهی هیجانی، خودابرازی، احترام به خود، خودشکوفایی، همدلی و ... را بهطور جداگانه میسنجد. در این آزمون هر کدام از این مولفهها مستقل از هم هستند. یکی از سایتهای ایرانی که این آزمون را ارایه میدهد https://testotype.com است که من این آزمون را در آن انجام دادم و نتایج آن هم به نظرم به نسبت دقیق و توضیحات هر مولفه کامل بوده است. با دقت در نمره خود در هر مولفه میتوانید به تواناییها و ضعفهای خود بیشتر پی ببرید و دریابید که شخصیت شما در هر یک از مولفههای پانزدهگانه در چه سطحی است.
یکی دیگر از آزمونهایی که در این سایت برای سنجش هوش هیجانی وجود دارد آزمون برادبری و گریوز است. این تست یک نمره کلی از سطح هوش هیجانی شما از 100 ارایه می کند. انجام هر دو آزمون در کنار هم میتواند تصویر نسبتا جامعی از وضعیت هوش هیجانی شما به دست میدهد. با انجام این دو آزمون و یا آزمونهای دیگری که در این حوزه وجود دارند میتوانید تلاش کنید که برای مولفههایی که نمره کمتری دارید، چارهای بیندیشید و مولفههایی را که در آنها نمره بالایی دارید همچنان ادامه دهید و تقویت کنید.
مشاوره...
ارزش نتایج تستهای هوش هیجانی هنگامی دو چندان میشود که زیر نظر یک متخصص اجرا شوند و نتایج تستها با مشاهده وضعیت بالینی شما توسط روانشناس و گفتوگوهایی که با شما در مورد تاریخچه زندگی و تجارب شما دارد، همراه شود. یک روانشناس خوب میتواند ریشهیابی کند که چرا در بعضی از مولفهها نمره پایینی دارید، کدام محرکها باعث به وجود آمدن هیجانات منفی میشوند، این هیجانات چه تاثیری بر رفتار شما می گذارند و چگونه و با چه تمرینهایی و رعایت چه نکاتی میتوانید نمره خود را در آن مولفه و در نتیجه در کل هوش هیجانی بالا ببرید. در بسیاری از موارد، اختلاف یا تضاد بین احساس و یا رفتار فعلی شما با ارزشهایی که به آنها اعتقاد دارید باعث بروز هیجانات منفی میشود. روانشناس میتواند به شما کمک کند که در درجه اول ارزشهای درونی خود را به وضوح شناسایی کنید و بعد ببینید که آنها، چگونه روی رفتارهای شما تاثیر میگذارند.
کارگاهها...
یکی دیگر از راههایی که میتوانید میزان هوش هیجانی خود را بسنجید و آن را تقویت کنید، شرکت در کارگاههایی است که اساتید دانشگاهها و روانشناسان برجسته برگزار میکنند. در این کارگاهها، حضوری یا آنلاین، ضمن آموزش هوش هیجانی به شرکتکنندگان، معمولا آزمونهایی از آنها گرفته میشود و راهنماییهای لازم جهت تقویت آن ارائه میشود.
نیمرخ روانی شما پس از تقویت هوش هیجانی...
وقتی که میزان هوش هیجانی شما با استفاده از منابع و تمرینهای بسیار به سطح قابل قبولی برسد شما چنین فردی خواهید بود: احساسات و هیجانات خودتان را میشناسید و میتوانید آن ها را مدیریت کنید؛ بنابر این، به یکباره و بدون دلیل قابل لمس دچار احساساتی مانند غم، اضطراب و خشم نمیشوید و اگر هم شدید میدانید چگونه آنها را مدیریت کنید. ارزشهای زندگی خود را میشناسید و تلاش میکنید مطابق آنها رفتار کنید. رابطه شما با دیگران رابطهای از جنس تفاهم و همدلی است چرا که شما نه تنها میتوانید احساسات آنها را درک کنید بلکه میتوانید از تاثیر احساسات آنها بر خود و تاثیر احساسات خود بر آنها آگاه شوید. شما میدانید که چگونه با دیگران رفتار کنید که نه باعث آسیب و آزار آنها شوید و نه اجازه بدهید آنها چنین رفتاری با شما داشته باشند. در نتیجه کسب این مهارتها، هر از گاهی، نارنجکهای عاطفی و ارتباطی در درون شما و در روابط شما منفجر نمیشوند تا چیزهایی که طی سالها، ذره ذره بهدست آوردهاید در یک لحظه طوفانی نابود شوند؛ لازم نیست هیچ لحظهای را از زندگی خود حذف کنید؛ شما خود و روابط خود با دیگران را مدیریت میکنید.
* تفکر انتقادی و کار ما *
* حل مسائل پیچیده *
* انعطافپذیری شناختی *
* خلاقیت چیست و چرا مهم است *
* مدیریت افراد *
* هوش هیجانی *
- هوش هیجانی
- هوش هیجانی: پایان افسانه قلب یا مغز
- تشخیص هوش هیجانی
- چگونه هوش هیجانی را افزایش دهیم؟
* هماهنگی با دیگران *
- آشنایی با مهارت نرم هماهنگی با دیگران (Coordinating with Others)- 1
- آشنایی با مهارت نرم هماهنگی با دیگران (Coordinating with Others)- 2
* مهارت تصمیمگیری چیست؟ *
* مذاکره *
- مذاکره و خیانت به مذاکره
- انواع و مراحل مذاکره
- موانع مذاکره و پیشنیازهای آن
- تکنیکها و ترفندهای مذاکره
- مذاکرات آنلاین
* جهتگیری مبتنی بر سرویس *
به این مطلب چند ستاره میدهید؟(امتیاز: 4.9 - رای: 3)
- منبع: ماهنامه شبکه
- نویسنده: هرمز پوررستمی